۱۴۰۰.۰۵.۱۶

«آخرین نشان مردی» عنوان کتاب طنز مهرداد صدقی است که با استقبال مخاطبان به چاپ پنجم رسید. به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، در کتاب «آخرین نشان مردی»، وقایع و موقعیت‌های طنزآمیز دوره دانشجویی به قلم مهرداد صدقی به رشته تحریر درآمده و برای افرادی که دوره دانشجویی را تجربه کرده‌اند، یادآور خاطرات و همچنین برای افرادی که ذهنیتی از فضای دانشجویی ندارند، می‌تواند جذاب باشد. صدقی کتاب را از زبان حامد، دانشجویی که در حال نوشتن پایان‌نامه خود است نقل می‌کند. هر روز و در هنگام نوشتن پایان‌نامه اتفاقات و بحث‌های جالبی پیرامون حامد اتفاق می‌افتد که روند نوشتن پایان‌نامه را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و داستان را به طنز مبدل می‌کند. این کتاب مجموعه داستان‌های طنزی است که با شخصیت‌های ثابت و رویدادهای متوع طنزآمیز خلق شده است. همچنین نویسنده در نگارش تمام بخش‌های این اثر سعی کرده احساس آرامش و حس خوب زندگی را به مخاطبان انتقال دهد که با اتمام این کتاب در مخاطب همراه با لبخند، یک آرامش روحی و ذهنی ایجاد شود. طنزهای مطبوعاتی و سیاسی خیلی زود بازخورد می‌گیرد و مباحثشان باب می‌شود؛ اما برای داستان طنز اتفاقی نمی‌افتد. شاید به همین دلیل نویسندگان ما رغبتی پیدا نمی‌کنند که داستان طنز بنویسند. برای همین تعداد داستان‌های طنز منتشر شده کم است. این نوع ادبی چون هم بار داستانی دارد و هم طنزآمیز است، تأثیرگذاری بیشتری بر مخاطب دارد. داستان‌هایی که غبار زمان رویش ننشیند، ماندگارتر هستند. هر قدر واژگان بیشتری داشته باشیم، تنوع ژنتیکی ادبی است. باعث می‌شود زبان زنده‌تر باشد و در برابر ترکیبات جدید شکست نخورد. در گویش‌های مازندران و گیلان واژه‌هایی داریم که در زبان روزمره استفاده نمی‌شود؛ می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. صدقی اشاره دارد به اینکه باید زبانمان را در برابر تغییراتی که آن را تهدید می‌کند، زنده نگاه داریم و واژه‌های متعدد و تازه‌ بومی وقتی در داستان حضور پیدا می‌کنند، چنین کارکردی را دارند؛ کما اینکه باعث حفظ شدن خود این واژه‌ها نیز می‌شویم. مهرداد صدقی با نوشتن داستان‌های طنز دنباله‌دار، به دنبال ژانرسازی اختصاصی برای خودش نیست، اما نمی‌خواهد با خواندن داستان‌هایش، باری اضافی هم بر دوش مخاطب تحمیل شود. او سعی کرده طوری بنویسد که بشود به راحتی کتاب‌هایش را به مخاطبان توصیه کرد؛ شاید به همین خاطر است که شور زندگی در آثار او بسیار زیاد دیده می‌شود. وقتی صحبت از داستان طنز می‌کنیم، دو مقوله داستان و طنز توأمان با هم مورد توجه قرار می‌گیرند و این یعنی اینکه این دو مسئله در کنار هم می‌توانند اثرگذاری کار هنری را طولانی مدت کنند. همچنین به باور نویسنده، عرصه داستان‌نویسی طنز، عرصه‌ای بسیار جدی است و نباید آن را ژانری در مقابل ادبیات غیر طنز و جدی دانست. در بخشی از کتاب «آخرین نشان مردی» می‌خوانید: «شب مامان می‌خواهد آشپزی ببیند اما بابا که جو ادامه تحصیل او را گرفته، می‌گوید: بزنم شبکه 4 الان اخبار انگلیسی داره. مامان به احترام قبولی بابا در دانشگاه چیزی نمی‌گوید. بابا بالاخره یک کانالی که اخبار انگلیسی دارد پیدا می‌کند. کمی نگاه می‌کند و وقتی متوجه نمی‌شود، کانال را عوض می‌کند. مامان که می‌داند بابا از اخبار چیزی سر در نیاورده، می‌گوید: حالا اخبار چی می‌گفت؟ بابا هم می‌گوید: یه چیزایی گفت ولی گفت بین خودمون باشه. مامان به شوخی می‌گوید: خب همینو چجوری گفت؟ بابا هم می‌گوید: یه چای مخصوص بیاری می‌گم. مامان می‌رود چای بیاورد و بابا برای تشکر با صدای بلند متنی از روی گوشی‌اش می‌خواند: عزیزم فکر نکن من در موفقیتم نقش تو رو فراموش می‌کنم. ببین اینجا نوشته اکثر مردان موفقیت خود را مدیون همسر اولشون هستن و... . خودِ بابا دیگر ادامه جمله را نمی‌خواند و انگار تازه متوجه منظور آن جمله شده. مامان در حالی‌ که برایش با مهربانی چای می‌آورد، می‌گوید: «ولی اکثر زن‌ها چون عدم موفقیتشون رو مدیون همسر اولشون هستن دیگه همون براشون بسه و بی‌خیال دومی می‌شن.» بابا برای اینکه دل مامان را به دست بیاورد یک حرکت منشوری با گونه او انجام می‌دهد و می‌گوید: خداییش هیچی همین چای حاج خانوم عزیز خودم نمی‌شه. چای بوفه دانشگاه که اصلا نمی‌چسبه. حالا یک‌بار برو دانشگاه چای بخور بعد بگو. من کارهای پایان‌نامه‌ام را کنار گذاشته‌ام و دارم کارهای ثبت نام و انتخاب واحد بابا را انجام می‌دهم. بابا می‌گوید: حامد ببین ورزش چندشنبه‌هاس؟ برای بابا راجع به واحدهایی که انتخاب کرده بیشتر توضیح می‌دهم. بابا که انگار خیلی تحت تأثیر اسم واحدها قرار گرفته، کمی سرش را می‌خاراند و می‌گوید: اوه اوه حاج خانوم‌ جان یه چایی مخصوص دیگه بیار که درسا خیلی سنگینه.» انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha